دیگه چیزی نمونده تا بیای پیشم...
بازم سلام
اوضاع همچنان به همون شکل ادامه داره از یه طرف هم پیش خودم که فکر می کنم دلم واسه این روزا خیلی تنگ میشه... واسه تکونای زیادت... واسه خیلیییی چیزا.... خیلی این دوران رو دوست داشتم
فردا که 5 شنبه ست باید بریم زایشگاه بیمارستان پیامبران واسه تست هایی که دکتر گفته انجام بدم تا ببینه شما الان تو چه وضعیتی هستی و آماده تولد هستی یا نه!! که امید وارم آماده باشی
شنبه هم باید برم پیش دکی که سونو رو نشون بدم و اگه شما آماده ورود بودی تاریخ عمل رو بندازیم واسه 2شنبه
اینم بگم که دل دردام کم و بیش شروع شده و گاه و بی گاه زیر دلم درد می گیره و نفسم رو می بره!!
اما همه اینا فدای یه تار موی شما
فدایی داری پسرم فداییییییییییییی .......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی